است. یکی از موارد بزرگ بودن
موضعی تونلها، در تقاطعها و ایستگاههای مترو میباشد. همچنین
وجود دو یا چند تونل
در کنار هم معمولا باعث تمرکز تنشهای استاتیکی در محیط بین تونلها میگردد.
همین
حالت در هنگام گذر موج زلزله که نوعی تنش است، اتفاق میافتد.
برخورد با لایههای مختلف دچار انکسار و
انعکاس میشوند و این باعث افزایش یا کاهش دامنه نوسانها
میگردد. از طرف دیگر،
شرایط و وضعیت خاک تحت الارضی و حتی توپوگرافی یک ناحیه ممکن است
عامل افزایش اساسی
در شدت جنبشهای سطح زمین گردد. تقویت شتاب در انباشتهای نرم بزرگتر از
مقدار آن در
انباشتههای سفت میباشد.
ساختی روش مناسب انتخاب
میشود. روشهایی که بیشتر معمول هستند روش حفاری شده و
خاکبرداری شده است. در مورد
تاثیر نحوه ساخت بر رفتار تونلها جدول زیر در HAZUS99 که توسط NIBS
آمریکا ارائه
شده است (جدول 1). نحوه ساخت تاثیر بسیار زیادی بر اثر پذیری از امواج زلزله دارد،
چرا
که در روش حفاری، خاک اطراف کاملا دست نخورده باقی میماند و از طرف دیگر این
گونه تونلها
تونلهای مترو، اغلب از روش خاکبرداری و پوشش استفاده
میشود.
پس از حفاری تونل در صورت نیاز از
پوشش داخلی برای محافظت در مقابل ریزش استفاده میشود.
البته مواردی نیز وجود دارد
که در صورت استحکام کافی سنگها، از پوشش استفاده نمیشود، ولی در
غیر این صورت امکان
استفاده از شاتکریت، بتن درجا، و یا اجزای پیش ساخته وجود دارد.
2)حفاری به صورت موضعی با
دستگاه کله گاوی : این دستگاه برای زمینهایی که به صورت ریزشی
میباشند ، بیشتر
کاربرد دارد و دارای یک یا دو بازو میباشند که به انتهای آن یک وسیله حفاری وصل
شده است که حول بازو میچرخد و مقطع را کم کم بزرگ مینماید و مصالح را روی یک سینی
که جلو
دستگاه میباشد ریخته و توسط یک تسمه نقاله به انتهای دستگاه انتقال داده و
تخلیه مینماید.
ü حفر تونل به روش کلاسیک (چالزنی و انفجار)
· سیکل
حفر تونل
حفر تونل به روش چالزنی و انفجار بصورت یک سیکل انجام میگیرد بطوریکه
فازهای مختلف کار بصورت
تکرار همدیگر را دنبال میکنند . یک سیکل کامل، یک دور
نامیده میشود و در هر دور یک مقدار
حقیقی از تونل حفر و ایجاد که مقدار پیشرفت هر
دور نامیده میشود (معمولاً 1 تا 5 متر است)
هر دور حداقل شامل مراحل زیر
میباشد :
- چالزنی
- خرج گذاری
- انفجار و تهویه
vلق گیری
vبارگیری
و حمل مواد کنده شده
علاوه بر فازهای ذکر شده سایر فازهای به شرح زیر نیز مورد
احتیاج هستند، مانند :
vدوختن سقف
vنصب وسائل نگهداری با توریهای
فولادی
vپاشیدن دوغاب سیمانی
vحفر چالهای اکتشافی
درسنگ خیلی خوب فقط سیکل
کار اصلی ممکن است کافی باشد ولی هر چه نوع سنگ ضعیف تر
(غیر مقاوم تر)باشد، برای
کار نگهداری باید اهمیت بیشتری قائل شد.
برای حفر تونل در سنگهای سخت از روش
چالزنی و آتشکاری با مواد منفجره استفاده میشود. عوامل
مؤثر در این عملیات بشرح
زیر هستند :
1-آرایش چالهای انفجار (الگوی انفجاری)
2-حفر تونل
3-خرج
گذاری
4-انفجار
1- آرایش چال
برای چالزنی تونلها، الگوهایی بر حسب
تجربه طراحی شده اند که با حداقل حفر چال و انفجار و خرج
گذاری اقتصادی در چال
بهترین نتیجه حاصل شده است. حفر تونل با حفر کارگاههای دیگر متفاوت
است، زیرا در
اینجا همیشه فق یک سطح آزاد وجود دارد. الگوی مناسب چالهای انفجار در حفاری
سنگهای
سخت معمولاًبه ابعاد مقطع بستگی دارد.
چالها در مرکز مقطع بشکل گوههای (V) شکل
یا موازی و در اطراف محیط تونل به طور موازی حفر
میگردند. چاشنیهای الکتریکی با
تأخیر کم در هسته مرکزی و چاشنیهای با تأخیر زیاد در اطراف
محیط قرار میگیرند و
بدین وسیله عمل تخریب به مقطع مورد نظر ختم میگردد.
نقشه انفجار در تونلها
بستگی به ابعاد تونل، مقاومت سنگها، ضخامت فشنگهای مواد منفجره، قدرت
مواد منفجره و
عواملی نظیر آنها دارد.
آرایش چالها عملاً آنها را به چند قسمت تقسیم میکند
:
1-بخش مرکزی یا بری که مهمترین نقش را در سایر چالها و پیشروی تونل
دارد.
2-چالهای انفجاری که افقی هستند و سطح آزاد حاصل از چالهای برش در مقابل
آنها است.
3-چالهای دیوار و سقف تونل
4-چالهای کف تونل
باید توجه داشت که
در سینه کار تونلها فقط یک سطح آزاد وجود دارد و آن هم سطح مقطع تونل
میباشد. به
دلیل وجود تنها سطح آزاد نباید انتظار راندمان مطلوب را داشت. لذا میزان پیشروی
تونل
بسیار کم خواهد بود . اما در عمل برای ازدیاد پیشروی تونل و کارمکرد مناسب و
معقول مواد منفجره،
وضعیت قرار گرفتن چالها، امتداد، طول و نوبت انفجار آنها به
نحوی است که انفجار هر گروه از چالها یا
حتی انفجار یک چال موجب تشکیل سطح آزاد
برای چال یا چالهای بعدی میشود.
اولین سطح آزادی که بوجود میآید شروع حفرتونل
است و برش نامیده میشود. چالهای برش و
همچنین چالهایی که بخش یک را بوجود میآورند
چال برش نام دارند.
چالزنی و آتشکاری برشها باید با دقت بسیار صورت گیرد. زیرا
پیشروی تونل تا مقدار زیادی در گرو بوجود
آمدن برش مرکزی است.
چالهای برش به دو
صورت حفر میشوند :
1- برش موازی
که در آن چالهای برش موازی با یکدیگر و با
محور تونل موازیند.
2- برش مایل (زاویه ای)
که در آن چالهای برش با یکدیگر و
با محور تونل موازی نیستند و تابع پهنای تونل میباشند.
2-حفر چال
حفر چال با
روش چالزنی دورانی یا ضربه ای و با استفاده از نیروی محرکه هوای فشرده یا
الکتریسیته
انجام میگیرد. برای جلوگیری از ایجاد گرد و خاک میتوان به کمک آب،
خرده ریزهای حفاری را در حین
حفر چال از آن خارج کرد.
برای حفر چال، بسته به
مساحت مقطع تونل میتوان از پرفراتور مجهز به پایه و یا جامبوهای چالزنی
استفاده
کرد. جامبوها قادرند جچال را همزمان حفر کنند، لذا برای حفر چال در تونلهای بزرگ
مقطع
مقرون به صرفه هستند.
3- خرج گذاری
عملیات خرج گذاری بمعنی قرار دادن
مواد منفجره در داخل چالهای حفر شده میباشد. این عملیات
طی مراحل زیر انجام
میگیرد:
vاتصال چاشنی به اولین یا آخرین دینامیت ورودی به چال
vقرار دان
دینامیتها (خرجها) در داخل چال
vسنبه زدن بوسیله یک چوب باریکتر از قطر
چال
vبستن در چال با مخلوطی از گل رس مرطوب + ماسه که در داخل یک لفافه پارچهای
پیچیده شده و
کوبیدن و سنبه زدن آن به منظور حصول اطمینان از بسته شدن کامل دهانه
چال.
4- عملیات انفجار
انفجار شامل اتصال سیمهای چاشنی به طور متوالی و
اتصال دو سر سیم انتهایی به ماشین آتش کن
میباشد.
به طور کلی میتوان گفت میزان
پیشروی، تعداد چالهای مورد نیاز برای حفر یک تونل، کیفیت سنگ،
کیفیت ماده منفجره،
خرج گذار، انفجار و مساحت مقطع تونل به هم مربوط هستند.
روشهای پیشروی در حفر تونل
1-سیستم تمام جبهه (FULLFACE)
2-سیستم پلکانی TOP HEADING
BENCH
3-سیستم TOP HEADING
4-سیستم حفر تونل با استفاده از روش پیشاهنگ یا
روش حلقه حلقه کردن
SEGMENT SHAPED METHOD
حفر تونل با استفاده از ماشین
حفاری تمام مقطع T.B.M
حفر صخره به وسیله نصب کردن وسایلی روی بعضی ماشینهای حفر
تونل در خلال قرن نوزدهم، بعنوان
یک قدم مهم در رسیدن به تداوم حفر تونل شناخته شد.
احتمالاً قدیمیترین T.B.M آن بود که در سال
1856 برای کندن شیاری به عرض 33 سانتی
متر در پیرامون قاب دروازة تونل هوزاک بکار رفت. پس از
خدود 3 متر پیشروی ، ادامه ی
کار را مقرون بصرفه ندانستند و آن را کنار گذاشتند . پس از آن
ماشینهای T.B.M سیر
تکامفل خود را طی کردند تا در سال 1956 نسل جدید این ماشینها که دارای
تیغههای
دیسکی مدور در جلو بودند، با ساخت اولین سری از آنها توسط رابینز آمریکائی متولد
شد.
توسعه ماشینهای حفر تونل (T.B.M)ها که بطور مناسبی به دیسک برنده مجهز
میباشند، احتمالاً
برجسته ترین پیشرفت انجام گرفته در امر ساخت تونل بوده است.
برای رسیدن به درصد بزرگ تر
پیشرفت ،این ماشینها میدان کاربرد خیلی زیادی در
حفر تونل زنی جدید،در گودبرداری از سنگ با
روشهای مته کاری و آتشکاری رقابت میکند
و در این کار اغلب سریعتر و کارآمدتر از مواد منفجره
است.
دستگاههای حفاری تونل
را با توجه به شرایط زمین میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد :
vماشینهای حفاری
در زمینهای نرم
vماشینهای حفاری در زمینهای سخت
دستگاههای حفاری در زمینهای نرم
مطمئن ترین روش حفاری در زمینهای نرم استفاده از انواع سپرها (SHIELD)
میباشد. سپر
جسمیاست فولادی معمولاًبه شکل استوانه که از ریزش مواد به داخل تونل
جلوگیری کرده و خود را
به جلو و داخل زمین میراند. انواع سپرها عبارتند از
:
vسپرهای باز
vسپرهای کور
vسپرهای تعادل فشار خاک
vسپرهای گل آبی
دستگاههای حفاری در زمینهای سخت
این دستگاهها را به طور کلی میتوان به دو گروه حفاری جزء مقطع و
ماشینهای تمام مقطع تقسیم
کرد.عمده ترین ماشینهای جزء مقطع دستگاه کله گاوی (Road
header) است و اصلی ترین ماشین
حفاری تمام مقطع که ابزار برنده در این دستگاه بر
روی مجموعه ای بنام کله حفار (Cutter head) قرار
دارد، T.B.M یا Tunnel boring
machin میباشد که خود انواع مختلفی دارد.
عملیات ویژه برای مکانیزه کردن حفاری تونلها
در چهارچوب مطالعات مقدماتی پیش از برپایی یک کارگاه حفاری مکانیزه ،
مشخصات اصلی که
استعداد یک توده سنگی را از نظر حفاری با ابزار مکانیکی تعیین
میکنند، عبارتند از :
vمقاومت مشخصه سنگ یعنی مشخصات مکانیکی تعیین کننده مقدار
انرژی که ماشین حفاری باید به
ابزار حفاری برای کندن سنگ منتقل کند.
vطول تونل،
به علت بالا بودن سرمایه ای اولیه و هزینه ی مونتاژ ماشین،نبایستی از حدی کمتر
باشد.
vسایش پذیری سنگ که میزان پیشرفت کار و شرایط تعویض ابزارهای برنده و
ساینده بدان بستگی
دارد تا پیوستگیها که نقش مهمیدر فشارهای لازم برای برش سنگ تحت
تأثیر متقابل ابزارها دارند.
vپاره ای از معیارهای تکمیلی نیز برای بررسی مشخصات
حفاری تمام مقطع تونلها، لازم است که
عبارتند از :
vبررسی آبهای زیرزمینی و نشت
آبهای قابل پیش بینی در نزدیکی جبهه ی تراش
vارتفاع بالا پوش (زمین روی طاق
تونل) و تنشهای طبیعی.
در مورد زمینهای قابل تغییر شکل بسیار در زیر پوشش زیاد
بالای تونل، خطر گیرکردن دامن ماشین
حفاری باید بررسی شود و همیشه نمیتوان چنین
خطری را با برش توسط ابزاری پیرامونی رفع کرد.
مقایسه روش کلاسیک و استفاده از
ماشین تونلزنی T.B.M در حفر تونل
مزایای ماشین
1-ایمنی استفاده از ماشین بیشتر است. همچنین اغتشاش زمین کمتر و به
سنگهای دیواره تونل
آسیب کمتری وارد میشود. در استفاده از ماشین حفاری خطرات مربوط
به حمل مواد منفجره در روش
کلاسیک وجود ندارد، به طوری که برای هر 1000 متر پبشروی
در روش مکانیزه نسبت به حوادث 69/2
و در روش کلاسیک 28/4 است.
2-در سیستم حفاری
با ماشین، حفاری اضافی کمتری داریم حدود (05/0)، در صورتی که در روش
کلاسیک این
مقدار بسیار بیشتر است و در حدود (30-25) درصد میباشد ، بدین ترتیب مقدار جابجایی
سنگ کمتر، بنابراین نیاز به نگهداری زیادی نیست.
3-در استفاده از ماشین حفاری
T.B.M به دلیل اینکه از نیروی انسانی کمتری استفاده میشود، از
مدیریت بهتری نسبت
به روش کلاسیک برخوردار است.
4-در ماشین T.B.M به علت یک دست بودن سنگهای خورده
شده، افزایش راندمان وسایل حمل و نقل
را داریم و ازوسایل حمل و نقل مختلف از قبیل
نوار نقاله و لوله میتوان استفاده نمود.
5-حفر تونل بوسیله ماشین به صورت
پیوسته انجام میشود، در صورتی که در روش کلاسیک شروع
هر کار منوط به خاتمه کار
دیگری است.
مشخصاتی که در اعضای سیستمهای نگهداری فولادی مورد نظر قرار میگیرند
عبارتند از پروفیل
(مساحت مقطع)، لنگرهای مقاومتی، نسبت رانکین و تنشهای
مجاز
پروفیل، مقاومت یک تیر متناسببا پروفیل (سطح مقطع) آن است. وزن و قیمت
تیرهانیز متناسب با
پروفیل آنها است. لنگرهای ماند و اساس مقطع،این مقادیر که در
امتداد محورهای –X و X-Y متفاوت
بوده و در طراحی بکار میرود . نسبت رانکین، این
پارامتر نسبت مقاومت تراکمیبه مقاومت کمانشی
در یک تیر به طول 2 متر میباشد. تنش
مجاز فولاد معمولی دارای تنش مجازی برابر
K g/Cm 1400 و تنش جریان یافتگی
(روانی) Kg/Cm 2400 است. ضریب اطمینان دارای تنش مجازی
برابر 71/1 است.
راکبولتها و انواع آن
مسلم است که نواحی کششی در سقف، بخصوص در راهروهای تونلها وجود دارد.
سقفها در این
راهروها مانند تیرهای متشکل از لایههای جدا از یکدیگر که در دو طرف
نگهداری میشوند، عمل
میکنند. طرح سیستمهای نگهداری این مسیرها باید وزن لایهها –
سقف کاذب – را در نظر بگیرد. تنش
کششی موجود در سقف را میتوان با دوختن دو لایه با
استفاده از میلههای فولادی که نسبت به
تنشهای کششی کاملاً مقاوم هستند، کنترل
کرد. با این کار میتوان تنش خمشی را به نصف کاهش
داد . دوختن لایهها به محض حفر
راهروها میتواند مؤثر واقع شود،بدون اینکه جدایش لایه ای زیادی
رخ دهد. این
مزیتهای بدیهی باعث کاربرد وسیع تکنیک پیچ کردن سقف در حفر تونلها بخصوص در روش
ناتم شده است.
انواع پیچها
در بین انواع پیچهای سقفی، پیچهای گوه و
شکاف و پیچهای با پوستهی منبسط شونده به صورت
مکانیکی درگیر میشوند. در پیچهای
دوغابی محیط نصب با تزریق سیمان پر میشود. برای جلوگیری از
خروج دوغاب از داخل
چال، از یک مسدود کننده استفاده میشود و برای خروج هوا در هنگام تزریق
دوغاب در
اطراف میله عاج دار(پیچ) از لوله پلاستیکی نازکی استفاده میشود. پیچ کردن رزینی
آخرین
پیشرفتی است که در آن انواع رزینهای زودگیر به صورت کاملاًمؤثری در نصب پیچ
در محل استفاده
میشوند.
مزایای استفاده از پیچهای سقفی
مزایای پیچ کردن سقفی نسبت به سیستمهای نگهداری دیگر را میتوان به
ترتیب چنین خلاصه کرد :
1-پیچها را میتوان به محض حفر فضا و قبل از هر گونه
تغییر شکلی نصب کرد. این مسئله مهمترین
عامل است که به کنترل سقف کمک کرده و ایمنی
را افزایش میدهد.
2-پیچها، بخصوص نوع رزینی ، تحت تأثیر امواج شوک ناشی از
انفجار نمیباشد.
3-هیچگونه ستون، تیر آهن یا چیزی شبیه به اینها باعث سد کردن
گالری نمیشود. تجهیزات حمل و
نقل میتوانند به راحتی عبور کنند، سطح مقطع راهرو
باز نگه داشته میشود.
4-مقاومت در مقابل جریان هوا کم بوده ، تهویه راحت تر
انجام میشود.
5-پیچها بعنوان نگهدارندههایی طبیعی برای آویختن لولهها و نظایر
آنها هستند. بنابراین کف را برای
عبور و مرور باز نگه میدارند.
6-ورقه ورقه شدن
سقف تا حد زیادی کاهش مییابد و باعث کاهش رقیق شدگی زغال سنگ به دلیل
ریزش سنگهای
سقف میشود.
7-پیچ کردن سقف از سیستمهای دیگر اقتصادی تر است.
پانوشت :روش
نام اتریش : در این روش ابتدا یک شیار باریک در محور تونل و به ارتفاع کل تونل
احداث
میشود. بدین منظور ،ابتدا در بالا یک گالری حفر میکنند و پس از
کمیپیشروی،یک گالری نیز در پایین
حفر کرده، بوسیله مجرایی آن دو را به هم متصل
میکنند.گاهی نیز بالعکس عمل میشود و در آن
ابتدا گالری پایینی و سپس گالری بالایی
حفر میگردد و آنگاه بوسیله برش به هم وصل میگردند.
حسن این کار در آن است که
میتوان خاکهای حاصل از گالری بالایی را به داخل گالری پایینی ریخت و
از آنجا به
بیرون حمل کرد. پس از احداث این شیار میانی، گالری بالایی تعریض میشود تا قسمت طاق
تونل تکمیل گردد. بدیهی است ضمن حفاری باید تحکیم موقت را نیز انجام داد و پس از
حفاری کامل
مقطع ، دیوار ساز نهایی تونل از پایین به بالا انجام میگیرد.